پس از 5 سال که از شروع پروژه God of war 4 می گذشت ، اینبار نیز سانتا مونیکا ، چنان اثری را خلق کرد که تا سالهای سال می تواند سرفصل های درسی و الگوی تمام بازیسازان و دست اندر کاران صنعت گیم باشد .God of war 4 تمام آنچه که Last of Us را Last of Us کرده بود در خود دارد .Last of Us که خاطرات یک بازی بینظیر را در Playstation 3 در طرفداران این کنسول نسل هفتمی زنده نگاه میدارد .در اوایل عرضه کنسول Xbox360 شاهد عرضه عنوان Gears of war و یک زاویه دوربین بسیار عالی و زیبا در بازیهای سوم شخص اکشن بودیم که در God of war 4 نیز همین الگو را در حالتی ارتقاء یافته و با کیفیت تر داریم .بطور کلی سازندگان God of war 4 اثر فوق العاده موفق خود را دچار تغییراتی بنیادی کرده اند .آنها ریسک بزرگی کردند و استخوان بندی بازی قبلی خود را که همه عاشقش بودند متحول کردند تا از تکرار یک بازی موفق اما با همان عناصر قبلی و راه رفتن بر ذهن مخاطبان مبنی بر تکرار همه چیز بعنوان یک بازی جدید خودداری کردند . ما یک بازی جدید داریم و بسیار عالی . این اثر مانند Farcry 5 یا Assassins creed نیست که در نسخه های جدید آن صرفا شخصیت ها و زمان وقوع داستان عوض شده باشند . این عنوان موفق واقعا متحول شده و در واقع استدیوی سانتا مونیکا و مدیران پروژه ترکیب فوق العاده موفق نسخه های قبل را با ترکیب کاملا متفاوت و شاهکار جدید خود عوض کرده اند . آنها برخلاف بسیاری ، ریسک بزرگی برای تحت تاثیر قرار دادن طرفداران خود در مواجه با یک بازی جدید کرده اند. آنها همه چیز را دور ریخته اند . آنها درخت را حرص نکرده اند بلکه درخت را بریده اند و دور انداخته و درختی جدید کاشته اند و باید بگویم که فوق العاده عمل کرده اند .
اولین چیزی که در God of war 4 ما را تحت تاثیر قرار میدهد خود کرتوس شخصیت اصلی داستان است . اول اینکه بطور کاملا مشهودی سنش از نسخه های قبل بیشتر نشان میدهد . علیرغم ظاهر فیزیکی همچنان تنومندش بنظر میرسد کمی از چالاکی او کم شده .کریتوس در God of war 4 آرام شده و دیگر شعله های خشم از پیکرش زبانه نمی کشد . دیگر فریادهایش هنگام صحبت گوش فلک را کر نمی کند .او دیگر دنبال انتقام یا به زیر کشیدن خدایان نیست . او در دنیای جدیدش مرد زندگی شده و در کنار همسرش زندگی می کرده و فرزندی دارد و وظایف پدرانه خود را انجام می داده .در شروع بازی مشخص میشود که همسر اسرار آمیز او به دلایل نامعلومی مرده و کریتوس به همراه آترئوس پسرش در انزوا در میان جنگلی در مناطق سردسیر اسکاندیناوی زندگی خود را ادامه می دهند .کریتوس مشغول تربیت کردن فرزندش و یاددادن چیزهایی مثل شکار و مبارزه به او برای مواجه با سختی های زندگی روزمره میباشد .ماموریتی که در ابتدای بازی کریتوس و آترئوس سعی در انجام آن دارند آخرین وصیت مادر آترئوس است . آنها باید خاکستر جنازه مادر را به بالاترین قله کوهستان های نورس ببرند .داستان علیرغم دوری از تم خشونت و انتقام و به زیر کشیدن ها ، به شاهکاری تمام عیار و نقطه عطفی برای این بازی تبدیل می شود که در پایان و اطلاع از اینکه چرا باید مادر چنین وصیتی کرده باشد و جواب شگفت انگیز آن باعث خواهد شد مقدار زیادی از محاسن بدن شما در پایان بازی ریخته شود .
در شروع بازی همه چیز عادی و گل و بلبل است .حتی آترئوس و دست و پا چلفتگی و خامی او ممکن است کمی ناامید کننده باشد . اما اولین باس فایت بازی و مواجه ناگهانی با آن و همکاری پدر و پسر جوانش در به خاک افکندن او چنان زیبا و عالی خلق گشته که علاوه بر لذت فراوان و تحسین گروه سازنده بازی ، نظرتان را راجع به آترئوس جوان نیز تغییر خواهید داد .بطور کلی وقایع بازی در میدگارد جریان دارد و در جریان سفر به بلندترین قله نورس از مکانهای دیگر نیز خواهید گذشت .علیرغم اینکه ما با یک بازی جهان باز رو به رو نیستیم ، طراحی مراحل و مکانها و سیر وقایع آنقدر عالی کار شده که اغلب فراموش میکنیم با یک بازی خطی مواجه هستیم .در این اثر شما قادر هستید تا بین منطقه های مختلف بازی سفر کنید و وجود مناطق بسیار بزرگ سبب گشته که در برخی مواقع فکر کنیم که بازی Open World است .حال آنکه بازی خطی است .
در طول بازی باید از موانع و مشکلات زیادی عبور کنید که طیفی از آنها را معماها تشکیل میدهند . این معماها در بازی نقشی بزرگ دارند و صرفا مینی گیم هایی برای پر کردن وقت بازیکن نیستند .معماها کاملا در خدمت داستان بازی هستند و علاوه بر آن وسیله دسترسی بازیکن به آیتم های مختلف که در جای جای بازی گنجانیده شده است .طراحی این معماها بسیار دقیق و عالی است و بوسیله حل آنها می توانید مثلا به صندوق هایی دسترسی داشته باشید و آیتم های بسیار عالی و جذابی را برای شما باز خواهد کرد.
جزئیات در طراحی محیط و دنیای بازی و پرداختن به آنها چنان ما را تحت تاثیر قرار میدهد که شاید هرگز در هیچ اثری چنین موضوعی را تجربه نکرده باشید .حتی در برخی موارد این جزئیات در کنار هم و در جای مناسب خود ، با همدیگر تداعی کننده موضوعی است و هدفی را دنبال میکند . این موضوع را در جای جای بازی مثلا از یک معدن کهنسال و متروکه تا قصری بزرگ و باشکوه می توان دید . این مکانها و جزئیات طراحی شده در آن هر یک بیانگر داستان فرعی و بسیار زیباست . جزئیات و وسواس گروه سازنده تنها مربوط به محیط ها نمی شود بلکه شخصیتهای بد یا خوب داستان را هم بسیار پوشش میدهد .آنها به لطف کارگردانی بینظیر بازی و صداگذاریهای بسیار بی نقص خود ، بصورت مجزا یکی از ستونهای بازی را تشکیل داده اند و بسیار باورپذیر و بی نقص هستند . مثلا خود کریتوس را در نظر بگیرید . ظاهر او همچنان که در ابتدای متن توضیح دادم با جزئیات بسیار ظریفی علیرغم حفظ شکوه گذشته ، نوعی پختگی را در او تداعی می کند . صدای او و رفتارش در مواجه با چیزهایی که در گذشته او را آنچنان ملتهب می کرد اکنون جای خود را به نوعی خویشتن داری داده است و تلاش او برای کنترل بر رفتارش و همچنین برخوردهای پدرانه و تربیتی او با آترئوس و نیز اعمالی که حکایت از مروت و جوانمردی او دارد باعث موفقیت گروه سازنده در بخاک سپاری کریتوس قبلی و ظهور کریتوسی جدید دارد .هر چه بازی جلوتر می رود بیشتر شیفته منش و رفتار کریتوس خواهید شد و این به سبب کار طاقت فرسای گروه سازنده در جزئیات و پرداخت های شخصیت های بازی میسر گشته است .
به شخصه هیچگاه نگران حضور آترئوس در بازی نبودم و می دانستم که وجود او مانند همکاری در بازی Last of us بسیار لذت بخش خواهد بود .همانگونه که فکر می کردم بود مضاف بر اینکه بدون آترئوس داستان بازی آنقدر مهیج و ناب و بی نظیر نمی شد .سازندگان و نویسندگان هم خیلی آترئوس را بکار گرفته اند . هم در داستان و هم در گیم پلی و همچنین در قسمتهایی از بازی که شما را به شدت به هیجان می آورد و مجبورید با دست به پیشانی خود بزنید و فریاد سر دهید .ابتدای بازی کریتوس با پسری رو به روست که حتی توانایی شکار یک خوک وحشی را با تیر و کمان ندارد اما پس از اینکه در روند بازی پیش می روید و در اثر راهنمایی های کریتوس ، آترئوس تبدیل به کاراکتری می شود که بعنوان گرداننده کاراکتر کریتوس در برخی موارد واقعا مجبور می شوید روی او حساب کنید و او نیز حقیقتا ثابت می کند که پسر کریتوس است .او در طی بازی یکی از ستونهای اصلی بازی خواهد شد .جدا از اسرارآمیز بودن او به واسطه شخصیت مرموز مادرش در طول بازی یکی از راویان داستان خواهد شد . او متون روی تخته سنگها و مکانهای مختلف را در مواجه با معماهای بازی، برای پدرس خواهد خواند و آنها را تفسیر خواهد کرد و کاری خواهد کرد که پس از مدتی احساس کنید عدم وجود او تا چه اندازه بازی را بی مزده می کرد . روابط شما با آترئوس آنچنان قوی می شود که شاید در کمتر بازی تا به حال دیده شده .آنها با هم جر و بحث میکنند و به هم عشق می ورزند و در بسیاری موارد واقعا خود را به خاطر دیگری در معرض خطرات جدی قرار میدهند .
همانطور که قبلا اشاره ای کردم شخصیت ها و جزئیات مرتبط با آنها در این عنوان، شاهکاری بی بدیل می باشد . مثلا جادوگر اسرارآمیز جنگل که در طول بازی شخصیت او آرام آرام هویدا می شود یا میمیر ، فیلسوف و داناترین شخص نورس که دیالوگها و احادیث پرمغز او بازیکن را به تفکر وامیدارد و میتواند خود به تنهایی عنصری تاثیر گذار روی جذابیت بیش از پیش بازی باشد .یکی از مهمترین و اسرارآمیز ترین این کاراکتر ها مارغول پیکر دنیای نورس موسوم به مارمیدگارد با صداپیشگی بینظیر و پرداخت شده می باشد . هنگام مواجه با او شک نکنید آنقدر گوشها را تیز خواهید کرد تا از میان صداهایی که از گلوی او بیرون می آید جمله یا کلمه ای را تشخیص دهید و پی به اسرار او ببرید .شخصیتهای دوست داشتنی دیگر در این اثر بروک و سیندی هستند . آنها دورف هایی دوست داشتنی هستند که رفتار و صحبتهایشان خیلی سرگرم کننده است .در مورد کاراکترهای بد داستان نیز چنین موضوعی صادق است و در طول بازی به هیچ وجه هیچ کس را پیدا نمی کنید که نتوانید با او ارتباط برقرار کرده یا زائد باشد یا نسبت به او بی تفاوت باشید .اینطور که معلوم است در مورد شخصیت های منفی بازی قرار نیست که تمام آنها طی مراحل مختلف با کریتوس نبرد کنند و شکست بخورند و تمام شوند بلکه روایت ها و مواجه با آنها طوری است که هر یک توانایی باز بودن داستان خود تا حد ساخت یک بازی مجزا در آینده را که مخصوص داستان خود آنهاست، دارند .افرادی که در طول بازی با آنها بعنوان خدایان رو به رو می شوید و دشمن شما هستند واقعا کم هستند ولی در عوض تعداد موجودات بسیار زیاد که هریک برای خود باسی محسوب می گردند و توجه به جزئیات هریک به طوریکه شرح آن رفت و توجه تیم سازنده به تک تک موارد روی هر یک از آنها ، از نادرترین موارد در صنعت بازیهای ویدئویی محسوب میگردد . دراگرها، الفهای سیاه، غولها و ترولها هر کدام شکل و ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارند.دشمنان در این بازی بسیار متنوع هستند اما تیم سازنده می توانست با توجه به وسعت افسانه ها و موجودات در دنیای نورس به خلق موجودات بیشتری بپردازد . نبردها بسیار هیجان انگیز و بی نظیر طراحی شده اند . شاید بهتر از هر بازی دیگری در این سبک که فکرش را بکنید .سلاح جدید کریتوس لوایتن نام دارد که جای سلاح افسانه ای Blades of Chaos را در God of War 4 گرفته است که با توجه به پرتاب و بازگشت بومرنگ مانندش بی شباهت به چکش میولنیر ، سلاح تور نیست .این تبر صرفا یک سلاح نیست بلکه ابزاری است در دست کرتوس که کاربردهای متنوعی دارد و مثلا با آن می توانید از پس حل کردن برخی از معماها برآئید.شاید در ابتدا کمی دلتان برای Baldes of chaos تنگ شود اما خواهید دید که سلاح جدید انطباق بیشتری با شخصیت جدید کریتوس هم دارد و به زودی به آن عادت کرده و انعطاف پذیری این ابزار کارآمد در طول بازی شما را به تحسین سازندگان بازی وادار خواهد کرد .مکانیزم پرتاب و بازگشت بومرنگ مانند آن کلید حل بسیاری از معماها و پاشنه آشیل بسیاری از دشمنان در طول بازی است . توجه تیم سازنده به طراحی این ابزار مثال زدنی است . بازیکن از روی شکل و شمایل و فیزیک دستگیری آن توسط کریتوس ، پرتاب و بازگشت آن و صدمات مرگباری که این عمل به دشمنان وارد می کند ، می تواند حس کند که چقدر این ابزار در جنگها سنگین و مخرب و ترسناک است . صدای رفت و آمد و برخورد آن با سر و کله دشمنان و فوران خون و یا جمجمه شکسته و فک خورد شده دشمنان در مواجه با این سلاح عالی ، بازیکن را در بکارگیری آن بسیار ترغیب خواهد کرد .اکثر نبردها در فواصل نزدیک انجام میگیرد و بازیکن میتواند از دو نوع ضربه سبک و سریع یا سنگین و طولانی استفاده کند و دو نوع ضربه دیگر هم وجود دارد که باز طبق سنت ،بکار گیری مجدد آنها مستلزم گذر زمان مشخصی از بکارگیری اولیه خواهد بود .می توانید این ضربات را با هم ترکیب کنید و فنون کمبوی منحصر به فرد و زیبایی را در مواجه با دشمنان بکارگیرید . عملکرد کلیدها روی دوالشوک می تواند به درخواست شما تغیرر کند اما اگر از روی نتظیمات دیفالت برای دکمه ها پیش بروید در طول بازی و اضافه شدن فنون کمبو ، مشکلی نخواهید داشت .ترکیب فنون به همراه حرکت دادن تبر بروی زمین و آسمان و بکارگیری عوامل محیطی مثل یخ یا آتش باعث خواهد شد سیستم مبارزات در بازی برایتان به لذت بخش ترین حالت ممکن درآید و به سرعت به سلاح جدید عادت کنید .در مواجه با برخی دشمنان که از دور شما را می زنند یا دشمنانی که اصلا دوست ندارید نزدیک شما پیدایشان شود ،می توانید از قدرت پرتاب و بازگشت بومرنگ مانند لوایتن بهره بگیرید .
به هر حال این تبر تنها سلاح کریتوس در این بازی نیست بلکه کریتوس کما فی السابق از قدرت ذاتی مشتهای سنگین خود و حالات ترکیبی آن نیز بهره مند می باشد . به علاوه دشمنانی که ماهیت وجودی آنها برف و یخ هستند را تنها با مشتهای کریتوس می توانید خرد کنید و پرتاب یا بکارگیری لوایتن در آنها کابردی ندارد .همچنین در بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد یکی از آنها میزان سلامت را نشان میدهد و دیگری نشانه ایست برای اینکه در صورتیکه پر شد با استفاده از فینیشرهای کریتوس آنها را سلاخی کنید .کار با تبر خیلی روی پر شدن نوار فینیشر تاثیری ندارد . برای اینکه آن نوار سریعتر پر شود باید با مشتهای کریتوس استفاده کنید .استفاده از سپر کریتوس هم هنگام مبارزات بخصوص با مشت کاربرهای خیلی زیادی در حمله و نیز دفاع دارد .زمانبندی در واکنش نشان دادن نسبت به ضربات دشمنان و استفاده از سپر بسیار اهمیت دارد . مثلا هنگامی که دشمنی ضربه ای را به سمت شما روانه کرد اگر دیر با سپرتان واکنش نشان دهید از سلامت کریتوس کم نمی شود اما چند قدم به عقب تلوتلو می خورد اما اگر به موقع واکنش نشان دهید هم دفاع می کنید هم دشمن را به عقب می رانید .در کنار تمام اینها نیز نوار سلامت کریتوس نواری وجود دارد که Rage نامیده می شود و وقتی پر شد با نگه داشتن دو کلید L3 , R3 بصورت همزمان ، کریتوس دیوانه شده همه سلاحها را به کنار می گذارد و با مشت حال همه را جا خواهد آورد .
در رابطه با سلاحها و مبارزات سازندگان سعی بسیاری کرده اند تا قابلیت های مبارزه ای وسلاح های کریتوس همیشه و همه جا و برای هر یک از دشمنان بکار بیاید و مانند برخی از بازیها مجبور نباشید با وجود طیف وسیعی از سلاح هاو فنون مبارزه همواره از یک روش و یک سلاح دارای مزیت بسیار نسبت به بقیه استفاده کنید .حالا کمی به آترئوس می پردازیم . حضور او همانقدر که در جریان گیم پلی غیر مبارزه ای بازی عالی و زیباست در مبارزات نیز خوب و بی نقص طراحی شده . آترئوس مبارزات را در God of war 4 پویاتر می کند و میادین نبرد را واقعا مهیج تر و زیباتر می سازد . او در جریان بازی چیزهای زیادی یاد میگیرد و شما با زدن کلید مربع از او می خواهید که به هرجایی که شما گفته اید تیر اندازی کند.البته این حالت در قسمتهای حل کردن پازل و معماها نیز کاربرد زیادی دارد .تیرهای آترئوس خیلی روی نوار سلامت دشمنان ، خصوصا آنهایی که بزرگ هستند تاثیری ندارد اما می تواند نوار پایینی را سریع پر کند تا به حدی برسد که کریتوس با مشتها به جان آنها بیفتد و همه را قلع و قمع کند .با بیشتر شدن تجربه آترئوس او در مبارزات همکاری بیشتری کریتوس نشان می دهد و این روند رو به رشد او در مبارزات کاملا در جریان بازی مشهود است .
سازندگان سیستمی بسیار خوب برای آپگریدهای هر دو کاراکتر طراحی کرده اند که شبیه بازیهای RPG است .این آپگرید ها شامل سلاح و زره و سپر کریتوس و تیرو کمان و لباس آترئوس میگردد . صندوق های معروف در God of war 4 در بسیاری از مواقع شامل آیتم های بسیار متنوع برای این آپگرید ها می باشند .وظیفه اعمال این آپگرید ها در بازی بر عهده برادران دورف یعنی بروک و سیندری می باشد .همچنین المان دیگری در بازی وجود دارد که تجربه و XP نامیده می شود و مانند بسیاری از بازیهای RPG زمانیکه آنها زیاد شدند می توانید برای کرتوس یا آترئوس قابیتهای جدید را آنلاک کنید .بطور کلی سیستم مبارزات از حالت قدیم که دائم با فشردن پشت سر هم کلیدها کریتوس را به حرکت و ضربه زدن وا میداشتید ، جدا شده و شما باید با برنامه تر و زمانبندی و بکارگیری استراتژی های فردی و گروهی بر دشمنان چیره شوید .
دوربین بازی که در God of war 4 از حالت ایزومتریک خارج شده و روی شانه و کمی عقبتر کریتوس جای گرفته در وحله اول بسیار عالی و نی نقص می نماید . اما وقتی در جریان مبارزات خصوصا با درجه سختی بالا قرار می گیرید و میادین جنگ شلوغ می شود ، کمی مبارزات را سخت و غیر قابل کنترل می کند .البته دوربین بازی نقطه ضعف نیست بلکه باید گفت آنقدر که بخشهای دیگر بازی عالی و بی نقص هستند ، بی نظیر نیست بلکه خوب کار شده و حرکت دوربین در قسمتهای سینمایی از بین بردن دشمنان جایگیری در روند مبارزات واقعا خوب است اما عالی نیست .این مشکل خصوصا زمانی تشدید می گردد که دشمنان زیادی در میدان حضور دارند و میخواهید روی دشمنان مختلف قفل کنید . در این مواقع ضعف عملکرد دوربین را بیشتر احساس خواهیم کرد . بازیسازان سعی کرده اند مشکل نداشتن دید عمیق در میادین جنگ بازی را به کمک قرار دادن فلشهایی روی صفحه حین مبارزات و خصوصا علامت دادن این فلش ها هنگامی که دشمنی می خواهد به شما حمله کند حل کنند. همچنین آترئوس نیز در هنگام نبرد دایم با پدرش صحبت می کند و او را از خطرات و تهدید های دشمنان آگاه میکند.
فیلم برداری دوربین در حین نبردها هنگام نمایش های سینمایی جدا بی نقص است . همچنین در طول داستان و روایت بازی از حالت تک شات بهره گرفته که تاثیر بسیار مثبت و خوبی در روایت داستان و صحنه های احساسی و حماسی بازی ایفا کند.گرافیک بازی چه در جزئیات شخصیت ها و چه محیط ها واقعا عالی است و همچنین افکتهای صوتی چه در حین مبارزات چه در روند طی مسیر بازی در محیط ها فوق العاده کار شده و حس سرما و ترس و هیجان را بخوبی در بازیکنان القاء می کند . بخصوص اگر تلویزیون با قابیلت 4K داشته باشید احتمالا بهترین گرافیک نسل هشت را در این بازی تجربه خواهید کرد .نور پردازی و بافتها و جزئیات گیاهان و زمین و برف و صخره ها و درختان ودشمنان و کاراکترها و .... به بهترین وجه ممکن ایجاد شده .
موسیقی متن بازی یک سمفونی تمام عیار همانند بقیه موزیک متن های این فرنچایز در گذشته است و می توانید بصورت مجزا آنرا در ماشین یا در گوشی موبایل خود ذخیره کنید و گوش دهید . اما این موزیک در جریان بازی زمانیکه با هنرمندی تمام در لابه لای صحنه های بازی به گوش می رسد تاثیری چندین برابر خواهد داشت . یک سمفونی بسیار باشکوه تشکیل شده از مجموعه ای از ترکهای حماسی و احساسی .
کلام آخر :
احتمالا God of war 4 برترین بازی در طول تاریخ بازیهای ویدئویی تا به امروز می باشد و اگر افرادی بخاطر این بازی تصمیم گرفته اند که کنسول Playstation 4 بخرند ، تعجبی ندارد . بازی یک شاهکار تمام عیار است و توانسه تا این لحظه که من این مقاله را به تحریر در می آورم متای 97 از 100 را در میان منتقدان به خود اختصاص دهد که از GTA V, Freedom fighter و بسیاری از بازیهایی که متای بالای 90 را کسب کرده اند بالاتر می ایستد .