اولین تصاویری که از بازی کابوس های کوچولو” (Little Nightmares)منتشر شد ، بسیاری از گیمرها را (از جمله خودم ) به انجام این بازی ترغیب می کرد . خصوصا اینکه تجربه بسیار زیبا و شیرینی از عنوان inside را در خاطر داشتیم و تشابهات زیاد تصاویر منتشر شده از حال و هوای این بازی با inside ما را به انجام هر چه سریعتر این بازی ترغیب می کرد . احساسم این بود که این بازی علیرغم ظاهر نسبتا مهربانش می تواند یک نوع احساس ترس مرموز را از نوع کاملا ناشناخته در وجودم القاء کند .به نظرم می آمد که می تواند مرا مانند Daedlight و inside تحت تاثیر خود قرار دهد .اما پس از انجام بازی متوجه شدم که بهتر است آنرا با inside افسانه ای یا Limbo مقایسه نکنم .عنوان به قدری خوب بود که گذشته از ارزشهای بازیهای مشابه ، بهتر دیدم که به Little Nightmare بعنوان یک اثر بسیار موفق و خارج از سیطره و مقایسه با Limbo یا Deadlight یا inside نگاه کنم . این بازی را فراتر از چیزی یافتم که در ابتدا می پنداشتم .
محیط بازی یک کشتی بزرگ بنام The Maw می باشد . شخصیت بازی دختر کوچکی بنام Six است که یک بارانی زردرنگ به تن دارد و هدف او پشت سر گذاشتن قسمتهای مختلف کشتی است تا از این محیط سرد و نمناک و چه بسا پر خطر فرار کند. دخترک تنها در حین پشت سر گذاشتن مراحل بازی متوجه می شود که مسیری که جهت خروج از کشتی می پیماید ، راهی مرموز و پر خطر است . این بازی نیز مانند آثار دیگر بطور کلی خالی از دیالوگ است .نه نقشه ای ، نه کسی که بگوید چه بکنیم یا حتی ما را به اشتباه بیندازد ، هیچ .با این همه در لحظه لحظه این اثر معانی و مفاهیمی را خواهیم یافت که اگر بی نظیر نباشد ، کم نظیر است .روند بازی مرموز و عجیب است . برای درک داستان بازی نباید جزئیات را نادیده بگیرید . حتی با در نظر گرفتن تمام جزئیات ، باز هم اگر دو نفر بازی را تمام کرده باشند ، تلقی و روایت داستان این دو شخص احتمالا با هم متفاوت خواهد بود و این موضوع احتمالا خواست سازندگان این اثر است . وقتی این بازی را تمام کردید می توانید با دوستتان که او نیز این بازی را تمام کرده ساعتها راجع به درک و تلقی خود از داستان بازی صحبت کنید .
وقتی بازی را شروع می کنید متوجه نکته ای می شویم .این عنوان پلتفرمر است اما دو بعدی نیست و حرکتها و گرافیک بازی علاوه بر زیبایی خاص ، به غیر از محور X , y محور Z را نیز شامل می شود . بازیباز می تواند به غیر از چپ یا راست در هر جهتی که مایل است در بازی حرکت کند و بازیساز نیز با استفاده از این قابلیت برخی از معماها را این نوع حرکت بازیکن گنجانیده و این قابلیت تمایز خوبی را میان Little nightmare و عناوین هم سبک مثل Inside به وجود می آورد .مثلا اگر حرکات تنها جلو و عقب یا بالا و پایین بود ، بازیکن می فهمید که در امتداد مسیر حرکتی خود هر آنچه آبجکت برای حل معماها لازم است را خواهد یافت .اما این قابلیت و گنجاندن بسیاری از آبجکتها که در حل معماها کمک می کند به بازیکن احساس بهتری از انجام یک اثر معمایی را خواهد داد . مزیت دیگری که بعد سوم این بازی ایجاد می کند مربوط به قسمتهای مخفی واری اثر می شود . چه بسا بسیاری از قسمتهایی که بازیکن در آن مجبور به پنهان شدن یا رد شدن بی سر و صدا است ، بدون وجود بعد سوم امکان وجودی در این مقیاس بالا را نداشت . مزیت دیگری که بعد سوم در این بازی ایجاد کرده ، خلاقیت در استفاده از سکوهاست . بدین ترتیب که بازیکن تنها در دو بعد روی سکوها حرکت نمی کند ، بلکه استفاده از آنها بعد سومی هم دارد که باعث می شود بسیاری از مواقع برای یافتن مسیر درست به تفکر بیشتر و همچنین مهارت بالاتری احتیاج داشته باشید .
البته افزودن بعد سوم به بازی و بکارگیری آن در این وسعت در گیم پلی بازی بدون اشکال نیز نبوده .بطور کلی به دلیل پلتفرمر بودن سبک بازی دوربین بازی به جای یکی از دیوارها کار گذاشته شده و دوری و نزدیکی دخترک کاراکتر بازی به آبجکتهای مورد نیاز در طول بازی با استفاده از قابلیت پرسپکتیو میسر شده .این خود مشکلاتی ایجاد می کند . به عنوان مثال هنگامی که از روی سکو پرشی را جهت گرفتن یک زنجیر یا طناب انجام می دهید ممکن است دقیقا در راستای گرفتن طناب نباشید و نتوانید آنرا بگیرید . یا هنگامی که از دست دشمنان در بازی فرار می کنید و مجبورید فوری خود را از سوراخی عبور دهید ، ممکن است با سر به کناره سوراخ برخورد کنید و آنگاه توسط آن موجود بلعیده شوید .در برخی موارد بخاطر نداشتن درک درست از موقعیت کاراکتر و اشیاء و سکوهای پیرامون ممکن است چیزی که فکر کرده اید سکویی است اما در واقع چیزی نیست باعث سقوط شما بشود .وقتی باگهای حرکتی دخترک داستان را نیز به این ضعفها اضافه می کنیم ، تردیدی باقی نمی ماند که در برخی موارد بازیکن به شدت به عملکرد تیم سازنده فحش و بد و بیراه نثار خواهد کرد .
در عناوین موفق مخفی کاری قواعدی وجود دارد که بازیکنان کم و بیش با اکثر آنها آشنایی دارند و استراتژی خود در برابر دشمنان در این بازیها را بر اساس این قوانین برنامه ریزی می کنند . مثلا همه می دانیم که در Splintercell تا زمانیکه نشسته اید قاعدتا صدای پای شما به گوش دشمن نمیرسد . هر قدر هم که به او نزدیک باشید . یا همه می دانند که دیده شدن توسط دشمن قاعدتا زمانی اتفاق می افتد که بازیکن در روشنایی نسبی در معرض دید دشمن قرار می گیرد .اما در مورد Ln چنین نیست . متاسفانه قوانینی که برای قسمتهای مخفی کاری این بازی ابداع می شود ، آنقدر منظم و اصولی نیست که بر طبق آن رفتار واحد و استراتژی دقیقی در مواجه با دشمنان داشته باشید و نتایج یکسانی کسب کنید .البته به شخصه از این بی نظمی بدم هم نیامد زیرا این مورد القاء کننده حس ترس و اضطراب ظریف و خوش آیندی در بازیکن خواهد شد . مثلا دشمنان در مواجه با شما یا رفتارهایی که حین گشت زدن در محیط دارند ، الگوی خاصی را تبعیت نمی کنند و همین امر باعث می شود نتوانید حدس بزنید که حرکت بعدی آنها چه خواهد بود و ندانید که اینبار چه خوابی برایتان دیده اند . مانند بسیاری از عناوین مشابه در این اثر زیاد پیش می آید که مجبورید مراحل یا قسمتی از راه را با استفاده از زمانبندی درست و دقیق فتح کنید و این خود بر هیجان بازی می افزاید .مثلا دخترک داستان ما قد و قواره ای کوچک دارد و بسیاری از مواقع لازم است که برای اینکه بپرید و درست به طناب یا زنجیر یا دستگیره دری برسید و بتوانید از آن مکان عبور کنید در زمان مناسب بسته به اتفاقاتی که در جریان است بپرید و وقتی این موضوع را با قابلیت سه بعدی بازی در هم می آمیزیم ترکیبی به یاد ماندنی از مهارت جهت انجام کارت درست در وقت مناسب را خواهیم داشت . طراحان خیلی بازیکنان سخت نگرفته اند و معما ها با ریتمی روان و شیرین حل می شوند. آنها اعصاب خرد کن و پیچیده نیستند و این یعنی اینکه بازیسازان تفریح شما را حین انجام این اثر از یاد نبرده اند .می توانید از طریق فیلمی که قسمتی از گیم پلی این بازی را نشان می دهد و توسط گروه تهران سی دی شاپ در اینجا گنجانیده شده با حال و هوای این اثر آشنا شوید .
این اثر یکی از بهترین عناوین شبه مستقل امسال است .طرفدار دو آتشه هر سبکی هم که باشید ، انجام این بازی را به همه افراد توصیه می کنم و مطمئن باشید که چنانچه این عنوان را بازی نکنید ، در آینده بسیاری از مقایسه ها در مورد عناوین مشابه با این بازی صورت خواهد گرفت و نمی توانید درک درستی از موقعیت آن بازیها داشته باشید .
حداقل سیستم مورد نیاز:
OS: Windows 7, 64-bit
Processor: Intel CPU Core i3
Memory: 4 GB RAM
Graphics: Nvidia GTX 460
DirectX: Version 11
Network: Broadband Internet connection
Storage: 10 GB available space
سیستم پیشنهادی:
OS: Windows 7, 64-bit
Processor: Intel CPU Core i7
Memory: 8 GB RAM
Graphics: Nvidia GPU GeForce GTX 660
DirectX: Version 11
Network: Broadband Internet connection
Storage: 10 GB available space
Platformer